بیوگرافی محمدعلی فروغی – پایه گذار ایران مدرن + نسخه صوتی
محمدعلی فروغی متولد ( 1254 در تهران ) اولین نخست وریز رضا شاه و پسرش محمدرضا شاه بود که تلاش های بسیاری در راستای مدرنیته شدن ایران از زمان قاجار تا پهلوی کرد.
بیوگرافی محمدعلی فروغی
تولد محمدعلی فروغی
محمدعلی فرزند محمدحسین ذکاءالملک اول ، در سال ۱۲۵۴ خورشیدی در تهران چشم به جهان گشود. پدرش یعنی محمدحسین خان اهل اصفهان و در آنجا متولد شده بود. مرحوم استاد جلال همایی درباره شرح زندگی این خاندان مطالبی نوشته و تاکید کرده است که محمدعلی خان فروغی فرزند محمدحسین خان بن آقا مهدی ارباب بوده است. آنها خانوادگی در عین تجارت اهل علم و فضل بودهاند.
تحصیلات محمدعلی فروغی
فروغی تحصیل را از پنجسالگی آغاز کرد و ادبیات فارسی و عربی را نزد پدر و آموزگاری بهنام مولانا فراگرفت. ۱۲۶۸ (خورشیدی) وارد دارالفنون شد و چون زبانهای خارجی بهویژه فرانسه را خوب میدانست، مطالب را برای همشاگردیها به پارسی برمیگرداند.
در آغاز، در دارالفنون پزشکی و داروسازی آموخت، ولی با دیدن ضعف کادر علمی یا کمبود امکانات پزشکی و ناهمگونی این رشته با ذوقش به فلسفه، ادبیات و تاریخ روی آورد. فرزندش محمود فروغی با اشاره به یادداشتهای پدرش نقل میکند: «دیدم که طب را به این ترتیب نمیشد یادگرفت: نه سالن تشریح داریم، نه وسایل امروزی در اختیارمان هست.»
علاوه بر دارالفنون، او به مدرسهٔ صدر، مدرسهٔ مروی و مدرسهٔ سپهسالار نیز رفت و بر دانش خود در فلسفهٔ مشا و اشراق افزود؛ همزمان و با بیشتر آموختن فرانسوی و انگلیسی، با دیدگاه فیلسوفان اروپایی نیز آشنا میشد. فروغی زندگینامههای فلاسفه غرب را به پارسی برگرداند و این برگردانها بعدها کتاب سیر حکمت در اروپا را شکل داد. فروغی همچنین شاگرد کمالالملک در نقاشی بود و در برابر، به او زبان فرانسه میآموخت.
پس از تأسیس مدرسه علوم سیاسى در ابتدا بهعنوان مترجم و سپس بهعنوان استاد و معاون مدرسه به خدمت پرداخت. بعد از درگذشت محمدحسین فروغى، محمدعلى ملقب به ذکاء الملک شد و ریاست مدرسه علوم سیاسى را به عهده گرفت.
پدر فروغی از مشاهیر فرهنگی زمان خود به شمار میرفت که تحت تأثیر میرزا ملکم خان از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غربی و فراماسونری در ایران به شمار میرود. محمدعلی فروغی مشوّق احمدشاه قاجار برای استعفا بود و در به قدرت رسیدن رضاخان و تأسیس سلسله پهلوی، نقشی اساسی ایفا کرد. او نخستین نخست وزی رضاخان بود که شانزده سال بعد نیز برای اولین بار تاج پادشاهی را بر سر محمدرضا پهلوی نهاد.
برخی، اجداد فروغی را از یهودیان عرب بغداد خواندهاند که به اصفهان کوچ کردند و مسلمان شدند. در زمان جنگ جهانی دوم، رادیو آلمان نازی بارها به نژاد یهودی فروغی اشاره کرده، او را فردی غیرقابل اعتماد میخواند. ملک الشعراء بهار از شاعران معروف آن دوران نیز در ابتدای سلطنت محمّدرضا شاه این شعر را سرود که در آن فروغی را یهودی خوانده است:
شاها، کنم از خبث فروغی خبرت — — خون میکند این جهود ناکس جگرت
خطبه شهی و عزل تو را خواهد — — خواند زانگونه که خواند از برای پدرت
مترجمی
فروغی در ۱۳۱۲ هجری قمری (۱۲۷۳ یا ۱۲۷۴ خورشیدی)، به استخدام دولت درآمد و مترجم فرانسه و انگلیسی وزارت انطباعات شد. او افزونبر این دو، روسی و عربی هم میدانست. او که در آغاز، مترجمی را با اشتیاق پذیرفتهبود، پس از مدتی آن را مناسب حالوهوای نیافت؛ زیرا در دارالترجمه هیچ نبود که بتواند عطش او را برای فهمیدن، و بهویژه، فهماندن سیراب کند.
ورود به دنیای سیاست
ازآنجاکه شناخت نظری فروغی از نظام پارلمانی اروپا، در ساماندادن مجلس نوپای مشروطه سخت بهکار میآمد، به پیشنهاد صنیعالدوله هدایت رئیس مجلس اول، سرپرستی دبیرخانه مجلس شورای ملی به او واگذار شد. پس از درگذشت پدر (۱۲۸۶ خورشیدی)، فروغی در ۳۲ سالگی از کار در مجلس کناره گرفت.
پس از خلع محمدعلی شاه و در انتخابات دورهٔ دوم مجلس شورای ملی، فروغی که حالا ذَکاءُالمُلک شدهبود، به نمایندگی مردم تهران برگزیدهشد. در آغاز، منشی عضو هیئت رئیسه و رئیس کمیسیون معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه شد و پس از استعفای مستشارالدوله صادق در شانزدهم تیر ۱۲۸۹ خورشیدی، در ۳۵ سالگی، به ریاست مجلس شورای ملی رسید، اما ریاستش کمتر از هفت ماه بود.
در نشست مجلس، ششم بهمن همان سال، میرزا اسداللهخان، نمایندهٔ کردستان، او را متهم کرد که رعایت بیطرفی نمیکند و از اداره مجلس برنمیآید. ذَکاءالملک پس از پاسخگویی به اسداللهخان، قهر و جلسه را ترک کرد، و نمایندگان هم بهجز ده پانزده نفر او را همراهی کردند. شیخ اسماعیل هشترودی اعلام کرد که در اعتراض به سخنان میرزا اسداللهخان، او و دیگر نمایندگان آذربایجان استعفا میدهند. پس از نزدیک به یک ساعت، نمایندگان برگشتند و جلسه با سخنان میانجیگرانه سیدحسن مدرس و سخنرانی ذَکاءالملک از سرگرفته شد. در پایان جلسه، ۳۷ تن از نمایندگان با امضای نامهای، نسبت به سخنان میرزا اسدالله کردستانی علیه ذَکاءالملک ابراز تنفر کردند. بااینحال، او و سیدنصرالله اخوی نایبرئیس مجلس، استعفا دادند. هر دوی آنها در واپسین روزهای این دوره از مجلس، دوم آذر ۱۲۹۰، بهترتیب، نایبرئیس اول و دوم شدند.
شروع وزارت
پنج روز بعد، وزارت مالیه کابینه دوم صمصامالسلطنه به فروغی واگذار شد. ۲۰ آذر ۱۲۹۰، صمصامالسلطنه کابینهاش را ترمیم کرد و این بار وزارت عدلیه را به ذکاءالملک سپرد. او قانون اصول محاکمات حقوقی را که میرزا حسنخان مشیرالدوله تهیه کردهبود، به اجرا درآورد و بدینسان قدمی بزرگ در راه استواری عدلیه جدید برداشت. فروغی دربارهٔ آن میگوید:
«خلاصه با مرارت و خون دل فوقالعاده و با رعایت بسیار که نسبت به نظرهای آقایان علما به عمل آمد مبادا حکومت شرعیه از میان برود، اول قانونی که از کمیسیون گذشت قانون تشکیلات عدلیه بود که برطبق آن عدلیه ایران دارای محاکم صلح و محاکم استیناف و دیوان تمیز و متفرعات آنها گردید و دوم قانونی که گذشت قانون اصول محاکمات حقوقی بود که تهیه آن را مرحوم مشیرالدوله دیده و زحمت گذراندنش را از کمیسیون کشیده بود، اما هنوز رسمیّت نیافته بود تا اول سال ۱۳۳۰ قمری یعنی ۲۵ سال پیش نوبت اولی که من وزیر عدلیه شدم آن قانون را به رسمیت رسانیدم و حکم به اجرای آن دادم.»
۲۵ مرداد ۱۲۹۳، در کابینه مستوفیالممالک، سرپرستی وزارت عدلیه به فروغی واگذار شد. با آغاز کار دوره سوم مجلس شورای ملی، ۱۳ آذر ۱۲۹۳، ذکاءالملک نماینده مردم تهران شد و از دولت خارج شد. در پی استعفای سید نصرالله سادات اخوی از نایبرئیسی مجلس، دهم ربیعالثانی ۱۳۳۳ (اسفند ۱۲۹۳)، فروغی بهجای او برگزیده شد، اما با پذیرفتن وزارت عدلیه کابینه مشیرالدوله، ۲۳ اسفند ۱۲۹۳، از نمایندگی مجلس کنار کشید. دولت مشیرالدوله بیش از چهل روز نپایید.
روزی که فروغی سفیر ایران در ترکیه شد
پس از استعفای مستوفیالممالک در نهم خرداد ۱۳۰۶ فروغی از وزارت جنگ استعفا داد و در پانزدهم تیر برای حل اختلافات مرزی ایران و ترکیه، به سمت سفیر کبیر ایران به آن کشور فرستاده شد. وی توانست دوستی دو کشور را تقویت کند به گونهای که آتاتورک، شاه ایران را به ترکیه دعوت کرد. حبیب یغمایی معتقد است که «فروغی از دوستان و محرمان آتاتورک بود».
فروغی در زمان سفارتش در آنکارا ریاست هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل را هم عهدهدار بود و به عنوان نمایندهٔ ایران به ژنو رفت و در هجدهم تیر ۱۳۰۷ در کنفرانس خلع سلاح شرکت کرد. در جریان دهمین اجلاس مجمع عمومی جامعه ملل نیز ریاست جامعه ملل به او داده شد. محسن فروغی، از پدرش محمدعلی فروغی نقل میکند که: «وقتی من نماینده اول ایران در جامعه ملل شدم و به کشور سوئیس رفتم، آتاتورک به کلیه سفرا و وزرای مختار مقیم آنکارا گفته بود «بزرگترین شخصیتی که در این مجمع عضویت دارد، فروغی سفیر ایران است. من تاکنون مردی به این جامعی و وطنپرستی و مطلعی ندیدم. کاش مملکت من هم یک فروغی داشت». شاید همین اظهارنظر آتاتورک باعث شد من در جامعه ملل به ریاست انتخاب شوم.»
فروغی در فروردین ۱۳۰۹ به ایران بازگشت تا وزارتخانه تازه تأسیس اقتصاد ملّی را عهدهدار شود. این وزارتخانه با تفکیک وزارت فوائد عامه به دو وزارتخانه طرق و شوارع و اقتصاد ملی ایجاد شد. او در شانزدهم فروردین ۱۳۰۹ بهعنوان نخستین وزیر این وزارتخانه به مجلس معرفی شد. وزارت طرق و شوارع را نیز به عهده سید حسن تقیزاده) گذاشتند. چند هفته بعد، در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۰۹ فروغی وزیر امورخارجه شد و سرپرستی وزارت اقتصاد ملی نیز همزمان بر عهده او ماند تا اینکه سرپرستی این وزارتخانه در آذر آن سال به مدبرالدوله سمیعی داده شد.
فروغی در دوران سرپرستی وزارت اقتصادملی، سنگ بنای تشکیل بانک فلاحتی را گذاشت که تأسیس آن از زمان مشروطیت، از خواستههای اصلی بود. فروغی همچنین اتاق تجارت (بازرگانی) را زیر پوشش دولت برد و امکان تشکیل اتاقهای تجارت در سراسر کشور را فراهم آورد. اقدام مهم دیگر او، به تصویب رساندن قانون «حفظ آثار عتیقه» بود که کلیه بناها و آثار هنری پیش از قاجار را اثر ملی اعلام و ثبت آنها را اجباری میکرد. فروغی رئیس انجمن آثار ملی بود که با تلاش دانشمندان و رجال آن زمان، برای نگهداری از آثار باستانی در آذر ۱۳۰۴ تأسیس شده بود. این انجمن «نخستین قدم را برای ساختن آرامگاه فردوسی در توس برداشت».
در دوران وزارت خارجه فروغی، توفیق رشدی بیگ وزیرخارجه ترکیه در زمستان ۱۳۱۰ به تهران رفت و معاهدهٔ مبادلهٔ اراضی برای حل اختلافات مرزی و معاهدهٔ حکمیّت میان آن دو در سوم بهمن ۱۳۱۰ امضا شد. سال بعد در آبان ۱۳۱۱ فروغی سفر رسمی به ترکیه کرد.
محمدعلی فروغی و جنگ جهانی
دو روز پس از یورش متفقین به خاک ایران، رضاشاه، پنجم شهریور ۱۳۲۰، فروغی را احضار و علی منصور را از نخستوزیری برکنار کرد و ریاست دولت را به فروغی سپرد تا مسئولیت مذاکره با متفقین را بر دوش میگیرد. فروغی بیدرنگ دستور ترک مقاومت به ارتش ایران داد و آن را بهاطلاع سر ریدر بولارد وزیرمختار انگلیس و آندری اسمیرنوف سفیرکبیر شوروی رساند و از آنان خواست که نیروهایشان عملیات جنگی را متوقف کنند.
دو روز پس از دریافت این یادداشت، هشتم شهریور، بولارد و اسمیرنوف نزد فروغی و وزیر امورخارجهاش علی سهیلی رفتند و اعلام کردند که دولتهای آنها هیچ نقشهای علیه استقلال یا تمامیت ارضی ایران ندارند و از دولت ایران میخواهند تعهد کند که ارتش ایران در جنوب و شمال به پشت خط مشخصی عقب نشیند، همه اتباع آلمان بهاستثنای اعضای حقیقی سفارت آلمان و چند مهندس را (به شرطی که در نهادهای مخابراتی یا نظامی شاغل نباشند) به نیروهای انگلیس یا شوروی تحویل دهد و اجازه ورود هیچ شهروند آلمانی به کشور ندهد، وسایل تسهیل حملونقل تجهیزات جنگی و غیرجنگی را در خاکش با راهآهن یا از راه هوا، میان نیروهای انگلیسی و شوروی فراهم بیاورد، آنها نیز درمقابل، حقوق نفت و حقالامتیاز شیلات سواحل جنوبی دریای خزر را همچون گذشته خواهند پرداخت، وسایل تسهیل لوازم موردنیاز اقتصادی ایران را فراهم خواهند ساخت، پیشروی نیروهایشان را متوقف خواهند کرد و بهمحض اینکه وضعیت نظامی اجازه دهد، ارتشهای خود را از خاک ایران بیرون خواهند برد.
دو روز پس از این دیدار، دهم شهریور، فروغی به بولارد و اسمیرنوف نوشت که شروط آنها را میپذیرد و درمقابل میخواهد در مناطقی که به اشغال ارتشهای انگلیس و شوروی در میآید، حاکمیت دولت ایران برقرار بماند و ادارات دولتی و شهربانی و امنیه (ژاندارمری) به کارشان ادامه دهند و نیروهای انگلیس و شوروی بههیچروی عملیاتی که منافی با حاکمیت دولت ایران باشد، انجام ندهند، هزینهای بر دولت ایران تحمیل نکنند و تأمین مایحتاجشان با خودشان باشد، تماس با اهالی نداشتهباشند، سلاح و تجهیزاتی را که از ارتش ایران غنیمت گرفتهاند، پس بدهند و خساراتی را که به ایران وارد آمده جبران کنند.
دولت انگلیس با ارسال یادداشتی در پانزدهم شهریور خواستههای فروغی را پذیرفت، به شرطی که ادارات و شهربانی و ژاندارمری ایران هماهنگ با نیروهای انگلیسی عمل کنند، شهروندان آلمانی به جای اخراج به نیروهای انگلیس یا شوروی تحویل داده شوند و سفارتخانههای آلمان، ایتالیا، مجارستان و رومانی در تهران برچیده شوند. پاسخ دولت شوروی نیز کمابیش مانند پاسخ دولت انگلیس بجز اینکه جبران خسارت را نپذیرفت، بازگرداندن سلاح و تجهیزات غنیمتی را به پس از جنگ موکول کرد و خواهان بستن قراردادی برای استخراج نفت از کویر خوریان شد که در زمان قاجار روسها در آن مقدمات عملیات حفاری را آغاز کرده بودند. فروغی این خواستهها را پذیرفت اما همچنان این حق را برای دولت ایران حفظ کرد که از شوروی خسارات ناشی از حمله نظامی و سلاحها و تجهیزات به غنیمت گرفته شده را مطالبه کند.
داودیان معتقد است که «فروغی در این دوره حساس تاریخی توانست وظیفه خود را به عنوان یک وطنپرست به خوبی در قبال وطنش ایفا کند. او با درایت و فهم سیاسی بالایی که داشت توانست مملکت را از خطرات بسیاری از جمله اشغال کامل کشور و تجزیه آن به دست متفقین حفظ نماید.» نامه و تلگرافهای سر ریدر بولارد به وزارت خارجه انگلیس، نشان میدهد که چگونه تدبیر و تدبر فروغی از فروپاشی کشور جلوگیری کرد مثلاً در تلگراف هفدهم شهریور ۱۳۲۰ مینویسد: «من تردید ندارم که روسها کوشش خواهند کرد که شمال ایران را بلشویک مآب کنند». یا تلگراف تاریخ ۲۱ شهریور :۱۳۲۰ «روسها غنیترین بخش مملکت را اشغال کردهاند. شاید دولت شوروی با گوشه چشمی به ضمیمه کردن بیدردسر شمال ایران به روسیه در زمان آینده، به عمد به آن توجه نشان میدهند».
فروغی در هجدهم شهریور ۱۳۲۰ گزارشی از مذاکرات خود با متفقین به مجلس داد و بار دیگر تقاضای رأی اعتماد کرد و رأی اعتماد گرفت.
نخستین نخست وزیر محمدرضا شاه
۲۵ شهریور ۱۳۲۰، رضاشاه از سلطنت کناره گرفت و تاجوتخت را به پسرش محمدرضا واگذارد. فروغی همان روز به مجلس رفت و استعفانامه رضاشاه را برای نمایندگان خواند و گفت شاهِ جدیدِ «جوان لایق محبوبی» او را «مأمور و مفتخر» کرده که به ریاست دولت ادامه دهد و به اطلاع عموم و مجلس شورای ملی برساند که او «تصمیم قطعی» دارد قانون اساسی را کاملاً رعایت کند و «اگر در گذشته نسبت به مردم جمعاً و فرداً تعدیاتی شده است، از صدر تا ذیل مطمئن باشند که اقدام خواهد کرد از برای این که آن تعدیات مرتفع و حتیالامکان جبران بشود».
فروغی از محمدرضاشاه خواست فردای آن روز به مجلس بیاید و با ادای سوگند، رسماً پادشاهی را آغاز کند. ۲۶ شهریور، محمدرضاشاه به مجلس رفت و پس از سوگند، در نطقی به نمایندگان، دولت فروغی را مأمورکرد «برنامه جامعی حاکی از روش اصلاحات مربوط به امور اجتماعی و اقتصادی مالی و تغییر مقرراتی که با احتیاجات و مقتضیات امروز وفق نمیدهد، هر چه زودتر با موافقت و تصویب مجلس تهیه نموده، به موقع اجرا بگذارد».
رضاشاه در راه خروج ایران از ایران همه دارایی خود را در برابر «ده گرم نبات» به فرزندش محمدرضاشاه بخشید تا «به مقتضای مصالح کشور به مصارف خیریه فرهنگی» برساند. محمدرضاشاه نیز در نامهای به فروغی دارایی پدرش را «به منظور ترقی کشاورزی و بهبودی حال کارگران، ترقی فرهنگ و بهداری» به دولت بخشید و دستور داد: «اگر کسانی باشند که نسبت به املاک، ادعای غبنی داشته باشند، پس از رسیدگی به شکایت آنها، از محل همین املاک رفع ادعا بشود».
مهمترین مشکلی که فروغی با آن روبهرو بود، گرانی کالاها و افت ارزش پول ملی بهسبب شرایط جنگی و اختلال در واردات و کمبود نان و خواربار بهسبب نیروهای بیگانه در کشور و احتکار بود. او در نخستین اقدام، دستمزد کارمندان دولت را افزایش داد. کارمندانی که ماهانه کمتر از صد تومان حقوق میگرفتند، دستمزدشان دوبرابر شد، و افزایش دستمزد با افزایش حقوق کاهش مییافت. برای تأمین این افزایش دستمزد، صندوق اندوخته که درآمد نفت به آن ریختهمیشد، با صندوق دولت، یکی شد و بودجهای که هزینه خرید تسلیحات جنگی و تأمین طرحهای توسعه میشد، متوقف گردید.
مهمترین کار فروغی، «پیمان اتحاد» با شوروی و انگلستان بود که ۲۴ آذر ۱۳۲۰، میان علی سهیلی وزیر خارجه دولت او با سفیران این دو کشور در تهران به امضا رسید. در این عهدنامه، شوروی و انگلیس تعهد کردند تمامیت ارضی، حاکمیت و استقلال سیاسی ایران را محترم بشمارند و از ایران در برابر تجاوز خارجی دفاع کنند، بیآنکه از ایران توقع داشتهباشند برای همکاری در جنگ با این دو دولت، نیرویی اعزام کند.
در مقابل، ایران متعهد شد بگذارد ارتشهای انگلیس و شوروی نفرات و مهماتشان را از خاکش عبور دهند و همه وسایل ارتباطی در ایران (راهها، فرودگاهها، بندرها و امکانات مخابراتی) در اختیارشان باشد، در فراهم آوردن مصالح و کارگر برای این ارتشها کمک کند و رسانهها را بهنفع آنها سانسور کند. در مقابل، انگلیس و شوروی تعهد کردند که نیروهایشان برای ادارات و پلیس ایران مزاحمتی نکنند و حداکثر تا شش ماه پساز جنگ، ایران را ترک کنند، در پیمانهای پس از جنگ نیز هیچ چیزی را که به تمامیت ارضی یا حاکمیت یا استقلال سیاسی آسیب بزند، امضا نکنند و اگر چیزی به منافع ایران مربوط بود، با ایران مشورت کنند.
این عهدنامه به حضور ارتشهای شوروی و انگلیس در ایران مشروعیت بخشید و ازآنپس دیگر حضور آنها اشغال نظامی بهشمار نیامد. پنج سال بعد با استناد به همین عهدنامه بود که ایران قطعنامهای را در لزوم خروج ارتش شوروی از خاک خود به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رساند. فروغی در میان جنجالها و اعتراضهایی که به این عهدنامه در مجلس شد، توانست آن را در ششم بهمن ۱۳۲۰ به تصویب نمایندگان برساند. او در نطق خود در دفاع از عهدنامه، اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ را نتیجه اشتباهات دولت پیشین (عملاً رضا شاه) دانست.
زیر بار مشکلات، بیشتر وزیران دولت فروغی کابینه را ترک کردند و او در یازدهم اسفند کابینهای با ترکیب تازه به مجلس معرفی کرد و رأی اعتماد گرفت. اما یک ساعت بعد در سرسرای مجلس اعلام استعفا کرد و مخفی شد و حاضر نشد دیگر مسئولیت دولت را بپذیرد.
فروغی و سفارت آمریکا
محمدرضا شاه فروغی را به وزارت دربار منصوب کرد و پساز چندی قرار شد او سفیرکبیر ایران در آمریکا شود. برایش پذیرش خواستند، پذیرفتهشد. فروغی پیش از حرکت، بهسبب بیماری درخواست کرد در آن مأموریت محمود فروغی فرزند کوچکش نیز که کارمند وزارت امور خارجه بود، با او همراهی کند. این درخواست نیاز به تصویبنامه هیئت وزیران داشت. قوامالسلطنه نخستوزیر موضوع را در دولت مطرح کرد، که با مخالفت وزیر خارجهاش، مهذبالدوله کاظمی، روبهرو شد.
کاظمی، همه ترقیاتش مدیون فروغی بود. فروغی او را از کارمندی ساده در وزارت امور خارجه به سفارت و وزارت رسانده بود و همیشه برای حمایت از او آماج ایراد و حتی طعن برخی دوستان قرار میگرفت و انتظار نداشت در آن ایام، با درخواست کوچکش مخالفت کند. موضوع، چندی در دولت ماند و تصمیمی گرفتهنشد. فروغی بهشدت متأثر شد و بیماریاش شدت یافت تا آنکه پنجم آذر ۱۳۲۱، در ۶۵ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
تاسیس فرهنگستان ادب پارسی
سالها پس از این واژهگزینیها، فروغی فرهنگستان ایران را تأسیس کرد و ریاست آن را نیز بر عهده داشت.
پس از کنارهگیری از ریاست فرهنگستان، و زمانی که احساس کرد فرهنگستان به بیراهه میرود، فروغی پیام من به فرهنگستان را نگاشت. «فروغی از جمله نخستین کسانِ انگشتشماری است که مشکلِ زبانِ نوشتاریِ فارسی را در برخورد با دنیایِ مدرن و خواستههایِ زبانیِ آن فهمید و با دیدِ روشن در پیِ چارهاندیشی برایِ آن بود. در این باره باید به رسالهای با نامِ پیامِ من به فرهنگستان، به قلمِ وی، نگاه کرد… میتوان گفت که، بخشِ عمدهیِ کاری که نسلِ ما برایِ پرورش و گسترشِ زبانِ فارسی برایِ ترجمهیِ متنهایِ علومِ انسانی کرده، کمابیش، در همان راستایِ کار و رهنمودِ فروغی ست… فروغی، از سویی، کورمال نمیرفت و برایِ کارِ پیشاهنگانه زبانیِ خود نظریّه پرداختهای داشت. در نتیجه، هشیار بود که چه میخواهد و چه میکند. از سویِ دیگر، مایه ذوقیِ پرورده و دانشِ ادبیِ استادانه نیز برایِ کارِ خود داشت.
فروغی در آذر ۱۳۱۵ در رساله «پیام من به فرهنگستان» از احساس خود به زبان فارسی میگوید و مینویسد که: «من به زبان فارسی دلبستگی تمام دارم، زیرا گذشته از آنکه زبان خودم است و ادای مراد خویش را به این زبان میکنم، از لطایف آثار آن خوشیهای فراوان دیدهام. نظر دارم به اینکه زبان آینه فرهنگ قوم است و فرهنگ مایه ارجمندی و یکی از عوامل نیرومندی ملیت است. هر قومی که فرهنگی شایسته اعتنا و توجه داشته باشد زنده و جاویدان است و اگر نداشته باشد نه سزاوار زندگانی و بقاست و نه میتواند باقی بماند. او میگوید، این عشق به زبان فارسی تا آن حد حاد و بیمارگونه نباید باشد که موجبات مخدوش کردن زبان فارسی را فراهم آورد.»
فروغی دربارهٔ شعر فارسی نگاهی پیشرو دارد: «حال و طبیعت درین موارد (سرودن شعر) مقدم بر قانون است و گاهی اختیار از دست خارج میشود.» او به نقل از پدرش دربارهٔ نیاز به دگرگونی در شعر و نثر فارسی مینویسد: «در این عصر سبک شعر و انشا باید تغییر کند و قدری هم اهل این کار باید به ادبیات فرنگی نظر کنند.»
آیا محمدعلی فروغی فراماسون بود ؟
بر پایهٔ کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران، نوشتهٔ اسماعیل رائین، پدر فروغی، تاثیر گرفته از میرزا ملکم خان و از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غرب و فراماسونری در ایران بود و فروغی هم فراماسون شد. بر پایهٔ گفتهٔ رائین، فروغی، ۱۲۸۶ شمسی و در ۳۰ سالگی، از بنیانگذاران لژ بیداری ایران بود و به استادیِ اعظم باعنوان خاص چراغدار رسید.
نویسنده تاریخ بیستسالهٔ ایران در معرفی فروغی مینویسد: «یکی از مهرههای شطرنج سیاسی ایران در دوران مشروطیت و انقراض سلسلهٔ قاجار و رویکارآوردن رضا خان پهلوی، میرزا محمدعلی خان فروغی (ذُکاءُالمُلک) بود. او یکی از فراماسونهای باهوش و تحصیلکرده و دانشمند و دارای تألیفات در ادبیات و حکمت و فلسفه است».
وفات
محمدعلی فروغی در سن ۶۷ سالگی، در روز جمعه ۶ آذر ۱۳۲۱ ساعت ۱۵ بعدازظهر بر اثر سکتهٔ قلبی در تهران درگذشت و در آرامگاه خانوادگی در آرامگاه ابن بابویه در شهر ری به خاک سپرده شد.
او پیشتر در یادداشتهای شخصی روزانهٔ خود نوشته بود: «فقط تأسفی که از مُردن دارم از بابت همین است که دلم میخواهد بدانم کار انسان به کجا میرسد.»
اقدامات محمدعلی فروغی
نگارش (و/یا ترجمه) برخی از نخستین کتابهای علمی به زبان فارسی
نخستین کتاب علم اقتصاد در ایران (اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک)
نخستین کتاب حقوق اساسی در ایران (حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دول)
نخستین کتاب تاریخ ملل در ایران (تاریخ ملل قدیمه مشرق)
نگارش برخی کتب و مقالات تأثیرگذار دیگر نظیر سیر حکمت در اروپا، پیام من به فرهنگستان و…
انتشار روزنامه تربیت، نخستین روزنامه غیردولتی (آزاد) ایران، زیر نظر پدرش محمدحسین فروغی
ریاست شورای عالی انتشارات و تبلیغات
تأسیس فرهنگستان ایران
ریاست بر فرهنگستان ایران
ابداع بسیاری از واژگان پایه علمی و فلسفی و معادلیابی برای آنها در زبان فارسی
اقداماتی در جهت نگهداری آثار ملی، باستانی و فرهنگی ایران
تشکیل انجمن آثار ملی
برگزاری جشن هزاره فردوسی
تلاش در جهت ساخت، تجدید ساختمان یا تعمیر آرامگاه فردوسی و ابنسینا، حافظ، سعدی، نادرشاه، خیام، عطار
تصحیح برخی از مهمترین متون فارسی، دیوان حافظ، رباعیات خیام، کلیات سعدی و…
تدریس و تربیت بسیاری از بزرگان ایران
تدریس در در مدرسه ادب، علمیه، دارالفنون، تدریس و ریاست بر مدرسه علوم سیاسی
معلم خصوصی احمدشاه
پایهگذاری دبیرخانه مجلس شورای ملی به پیشنهاد ریاست مجلس اول
اجرای قانون اصول محاکمات حقوقی مصوبه مجلس و در نتیجه آن ایجاد عدلیه جدید
طرح قوانینی که اساس کار دادگستری میشود، با همکاری سید نصرالله تقوی، سید محمد فاطمی، شمسالعلما قریب گرکانی و میرزا طاهر تنکابنی
انحلال وزارت فوائد عامه و تجارت و تشکیل دو وزارتخانه جدید به جای آن، وزارت اقتصاد ملی و وزارت طرق و شوارع.
همکاری در تأسیس دانشگاه تهران
ابتکار تأسیس روزنامه رسمی. این طرح نخستین بار در نهم اردیبهشت ۱۲۸۹ در مجلس شورای ملی مطرح شد.[۸۰]
سمتهای سیاسی ملی و بینالمللی
نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای ملی (۲ دوره)، رئیس دوره دوم و نائب رئیس دوره سوم مجلس شورای ملی
نخستوزیر (۴ دوره) و کفیل رئیسالوزرا در حکومت موقت رضاشاه
وزیر مالیه (۴ دوره)، وزیر عدلیه یا سرپرستی وزارت عدلیه (۳ دوره)، وزیر خارجه یا سرپرستی وزارت خارجه (۵ دوره)، وزیر جنگ (۴ دوره)، سرپرستی وزارت اقتصاد ملی (۱ دوره)، وزیر دربار (۱ دوره)
ریاست دیوان عالی تمیز (دیوان عالی کشور)
تدارک تشکیل مجلس مؤسسان و اصلاح چند اصل متمم قانون اساسی برای انتقال حکومت از قاجار به پهلوی
سفیر کبیر ایران در ترکیه
ریاست هیئت نمایندگی ایران در جامعه ملل و ریاست جامعه ملل
مذاکرهکننده با متفقین در زمان اشغال ایران در جنگ جهانی دوم
کتاب های محمدعلی فروغی
دوره مختصر از علم فیزیک
اصول علم ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک
حقوق اساسی (یعنی) آداب مشروطیت دول
تاریخ مختصر ایران
تاریخ ایران قدیم
تاریخ ساسانیان
تاریخ ملل قدیمه مشرق (ترجمه)
تاریخ مختصر دولت قدیم روم
حکمت سقراط و افلاطون
اندیشههای دور و دراز
سیر حکمت در اروپا
خلاصه گفتار در روش به کاربردن عقل
پیام به فرهنگستان
آئین سخنوری یا فن خطابه
فن سماع طبیعی
تاریخ اسکندر کبیر
تصحیحات محمدعلی فروغی
کلیات سعدی
زبده دیوان حافظ
رباعیات خیام
خلاصه شاهنامه
مواعظ سعدی
رساله اندیشه دور و دراز
برخی آثار او ازجمله یادداشتها، خاطرات و نامههای اداری و خصوصی فروغی پس از درگذشت وی به کوشش محققان منتشر شده است:
یادداشتهای روزانه از محمدعلی فروغی (۲۶ شوال ۱۳۲۱–۲۸ ربیعالاول ۱۳۲۲قمری؛ به کوشش ایرج افشار)
خاطرات محمدعلی فروغی (به کوشش محمد افشینوفایی و پژمان فیروزبخش)
نامههای محمدعلی فروغی (به کوشش محمد افشینوفایی و مهدی فیروزیان)