زندگینامه کمال الملک : نقاش باشی فرنگی + داستان صوتی

زندگینامه کمال الملک نقاش باشی دربار قاجار با نام اصلی محمد غفاری. او از اولین ایرانیانی بود که برای تحصیل به فرنگ رفت.

زندگینامه کمال الملک

زندگینامه کمال الملک

محمد غفاری پسر میرزابزرگ‌خان، از بزرگان و کشاورزان خاندان معروف کاشان بود. مادرش حاجیه مریم بیگم از خاندان معروف شیبانی این شهر بود. تاریخ تولد کمال‌الملک، ۱۲۲۶ هجری شمسی است. برخی این تاریخ را اشتباه میدانند اما به هر حال او در سال‌های نخستین سلطنت ناصرالدین‌شاه متولد شده است.

کمال‌الملک از خانواده‌ای بود که از دوره افشاریه چندین هنرمند در آن بودند. او سال‌های نخستین زندگی‌ را در خانه پدری در روستای کله ، ۴۲کیلومتری کاشان، گذراند. برای همین، امروزه این روستا، روستای کمال‌الملک نامیده می‌شود. تحصیلات ابتدایی را در مکتب زادگاهش گذراند. پس از آن، پدر کمال‌الملک، که حرفه‌اش هم‌چون نیاکانش، نقاشی بود، او را با برادر بزرگش به تهران فرستاد تا در دارالفنون در رشته نقاشی ادامه‌تحصیل دهند.

 

ورود کمال الملک به دربار ناصرالدین شاه

محمد غفاری در ۱۲سالگی با برادرش به تهران رفت. سه سال تحصیل آن‌ها در دارالفنون موفقیت‌آمیز بود. ناصرالدین شاه هنگام بازدید از دارالفنون از تابلویی که او از چهره اعتضادالسلطنه، رئیس وقت دارالفنون، کشیده بود، خوشش آمد و دستور داد او را به عنوان نقاش دربار استخدام کنند.

 

ازدواج و همسران کمال الملک

کمال الملک از افراد پرنفوذ دوره قاجار بود. او با خواهر مفتاح‌الملک، یکی از مقامات دربار، ازدواج کرد. آنها یک دختر به نام نصرت و سه پسر به نام‌های معزالدین، حسینقلی و حیدرقلی داشتند. سه پسر همگی در وزارت دارایی مشغول به کار شدند. کمال‌الملک با دیدگاه‌های سنتی آن زمان اختلاف داشت. او در پی اختلاف شدید با اعضای ارشد خانواده‌اش که به شدت مذهبی بودند، روابط خود را با آنها قطع کرد و همسرش را نیز ترک کرد اما او را رسماً طلاق نداد. کمال‌الملک ظاهراً در زندگی پسرانش حضور پررنگی نداشته است.

کمال‌الملک در زمان اقامتش در وین، دو پرتره از آنا (دختر نریمان‌خان قوام‌السلطنه) طراحی کرد. به رغم مخالفت نریمان‌خان، رابطهٔ عاشقانه ای بین آن دو شکل گرفت و در سال ۱۹۰۱ ازدواج کردند. آنا در تهران به همسرش پیوست و در یک خانه تابستانی در شمیران اقامت گزیدند. این ازدواج کوتاه‌مدت بود که در رابطه با جدایی، دلایلی مانند اختلاف در خصوص زندگی در تهران یا وین ذکر شده است. هر دو ایران را ترک کردند، آنا به وین و کمال‌الملک به بغداد و کربلا رفت.

 

لقب کمال الملک

او با حضور در دربار، نخست، «خان»، و سپس «پیش‌خدمت مخصوص» شد. پس از چندی ناصرالدین‌شاه، شیفته آثار او شد و خود به شاگردی او درآمد؛ و پس از این، او را در آغاز، «نقاش‌باشی» و سپس، «کمال‌الملک»، لقب داد. لقب «کمال‌الملک»، پیشنهاد محمدحسین فروغی بود. کمال‌الملک در مدت حضور در دربار، ۱۷۰ تابلو کشید که معروف‌ترین آن‌ها، تالار آینه است، و نخستین تابلویی‌ست که آن را به نام «کمال‌الملک» امضا کرده است.

 

سفر به فرنگ

کمال‌الملک در سال ۱۲۷۶، پس از ترور شدن ناصرالدین‌شاه، برای تحصیل به اروپا رفت. او بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذراند و در موزه‌ها به رونگاری از آثار نقاشانی چون رامبرانت و تیسین پرداخت؛ و در پاریس با آنری فانتن لاتور آشنا شد.

سفر اروپا اثری مثبت در کار و دید او گذاشت. کمال‌الملک، در سال ۱۲۷۹، به دستور مظفرالدین شاه به ایران بازگشت، و کار در دربار را ادامه داد؛ گرچه عملاً نتوانست با خواسته‌های شاه جدید کنار بیاید. سپس به عراق رفت و چند سالی آن‌جا ماند. در سال‌های ۱۲۸۱ تا ۱۲۸۳، پرده‌های «زرگر بغدادی» و «میدان کربلا» را نقاشی کرد.

 

تاسیس هنرستان بزرگ

بازگشت کمال‌الملک به ایران، با انقلاب مشروطه هم‌زمان شد. او گرچه به مشروطه‌خواهان متمایل بود، با جنبش مشروطه همراهی مستقیم نکرد. هرچند با انتشار مقالات و ترجمه برخی آثار ژان ژاک روسو و دیگر نویسندگان آزادی‌خواه فرانسه، به سهم خود با جنبش همراه شد.

کمال‌الملک، در سال ۱۳۰۱، از وزارت معارف، بودجه‌ای برای تأسیس رشته‌های صنایع دستی در مدرسه صنایع مستظرفه درخواست کرد.

حاج محتشم‌السلطنه اسفندیاری، وزیر معارف، در سیزدهم دی آن سال، لایحه‌ای به مجلس برد و خواستار ماهانه ۱۲۰۰ تومان از اول بهمن شد، با تأکید بر این‌که وقتی این مدرسه راه بیفتد، نه تنها هزینه‌های خود را تأمین خواهد کرد، بلکه درآمدزا نیز خواهد بود و «برای مملکت یک اساس سرمایه می‌شود».

محتشم‌السلطنه در نطق خود در دفاع از این لایحه در مجلس گفت: «در این عالم حضیض صنایع و بی‌اعتنایی به این امر اساسی، فقط کسی که به قلت اسباب، هنر ایرانی را به میزان معلومات امروزه ثابت کرده، استاد معظم آقای کمال‌الملک است که علم و آگاهی و مراقبت خود را در ترویج و ترقی صنایع مستظرفه صرف نموده و از تربیت شاگرد و حسن اداره این کار، نمونه عالی در ایران گذارده و خواسته‌اند به همه بفهمانند که لیاقت ایرانی از دیگران کمتر نیست».

رشته‌هایی که در این لایحه برای تأسیس آن‌ها برنامه‌ریزی شده‌بود، عبارت بودند از:

 

  • ترتیب ظروف و حسن اشکال آن، از پست‌ترین درجه سفال تا عالی‌ترین ظروف صنعتی
  • کاشی‌سازی، معرق و غیره
  • خاتم‌سازی
  • صنعت چوب شامل منبت‌کاری و نجاری و خراطی صنعتی
  • زرگری صنعتی با دستور و نقشه‌جات فنی
  • تذهیب
  • نقاشی به طرز چینی
  • خط
  • میناکاری
  • قالی‌بافی با اسلوب عالی و طرح صحیح قدیم و جدید
  • نساجی از قبیل مخمل و زری و شال و ترمه و قلمکار و غیره
  • گراوور
  • ساختن چاقو و قیچی و چلنگری صنعتی
  • حکاکی
  • گل‌دوزی زنانه و کارهای سوزنی یدی و طرح‌ها و نقشه‌های فنی

 

کمال‌الملک، در سال ۱۳۰۶، سرانجام به دنبال اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از تدریس و شغل دولتی دست کشید؛ و در سال ۱۳۰۷، به ملک شخصی‌اش در حسین‌آباد نیشابور کوچ کرد. آن‌جا بر اثر یک حادثه از یک چشم نابینا شد، اما تا سال‌های آخر زندگی به نقاشی ادامه داد. در شرح آن حادثه چندین روایت‌ مطرح شده، از جمله آن‌ها، گفته شده که سالار معتمد گنجی، از خان‌های منطقه و دوست کمال‌الملک، آجری را برای تنبیه یک کارگر حمام پرانده که به عینک و چشم کمال‌الملک آسیب رسانده است. قاسم غنی پس از آن حادثه بر بالین کمال‌الملک حاضر شد؛ و سپس، کمال‌الملک چندی برای معالجه به تهران رفت.

 

سبک نقاشی های کمال الملک

کمال‌الملک از همان آغاز کار هنری‌اش، تمایلی بسیار و آشکار به طبیعت‌گرایی اروپایی در نقاشی داشت. با حضور کمال‌الملک در دربار، وظیفه‌ای جدید برای نقاش دربار معین شد. او می‌بایست رویدادها، اشخاص، ساختمان‌ها، باغ‌ها و غیره را هم‌چون یک عکاس، دقیق ثبت کند، تا به عادی‌ترین مظاهر زندگی و محیط درباری، سندیت تاریخی ببخشد. بی دلیل نیست که کمال‌الملک در این دوره اغلب پرده‌هایش را با افزودن شرحی دربارهٔ موضوع، رقم می‌زد؛ مثلاً: «طبیعت بی‌جان با گلدان و پرنده شکارشده، ۱۲۷۳

 

تاثیر اروپا در آثار کمال الملک

او در موزه های اروپا، آثار استادان رنسانس و باروک را دید و شیفته آن‌ها شد. او منطقاً به لحاظ فرهنگی، ذهنی و سابقه هنری، در رویارویی و احتمالاً بهره‌گیری از جنبش‌های دریافت‌گری (امپرسیونیسم) و پسادریافت‌گری آمادگی نداشت، اما از آثار او برمی‌آید که زیبایی‌شناسی کلاسیسیسم رنسانس و سبک بغرنج هنرمندانی چون رامبراند را نیز به درستی درک نکرد. با این حال، آکادمی‌گرایی در او قوت گرفت و وقتی به ایران بازگشت، بیش از پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شده بود.

حتی بعدها در بازنمایی موفقیت‌آمیز برخی موضوع‌های اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت. او از اساس، چهره‌نگار و منظره‌نگار بود و در تک‌چهره‌هایی چون «سیدنصرالله تقوی»، مهارتش را به کمال نمایان ساخت. کمال‌الملک با کوشش‌هایش در مقام نقاش و معلم، پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه‌اش به تحول جامعه داد.

با کار او، جریان ۲۰۰ساله تلفیق سنت‌های ایرانی و اروپایی به پایان می‌رسد، و طبیعت‌گرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت می‌شود.

 

کمال الملک و فراماسونری

کمال‌الملک نیز همچون بسیاری از روشنفکران آن روزگار، در همان دورهٔ قاجار به جرگهٔ فراماسونرها پیوست؛ لژی که او بدان پیوست از نامدارترین لژهای فراماسونری در ایران بود و لژ بیداری ایرانیان نام داشت که در آن بسیاری از شخصیت‌های علمی، ادبی و سیاسی عضو بودند. کمال الملک در درخواست خود نوشته است :

«خدمت رئیس محترم هیئت فراماسونری زحمت می‌دهد. از آنجایی‌ که مقصود این اساس مقدس خیرخواهی و خدمت به نوع انسان است و این بنده هم همین آرزو را داشته و دارم، مستدعی چنانم مرا هم قبول فرمایید که در این هیئت داخل شده حتی‌المقدور خدمتی درراه انسانیت بنمایم. امضا محمد غفاری کمال‌ الملک»

 

از جمله دیگر آثارش می‌توان به این موارد اشاره کرد:

 

  • دورنمای صفی‌آباد (۱۲۵۳ ش)
  • عمله طرب
  • حوض‌خانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)
  • منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)
  • مرد مصری (۱۲۷۵ ش)
  • فال‌گیر یهودی
  • دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)
  • تک‌چهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)
  • تک‌چهره صنیع‌الدوله
  • نیم‌رخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)
  • منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش)

 

نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال‌الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد.

 

درگذشت کمال الملک

کمال‌الملک، ساعت ۱۴ یک‌شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۱۹، بر اثر پیری و بیماری، در ۹۳ سالگی در منزل نوه دختری‌اش درگذشت. او وصیت کرده بود در باغ خودش واقع در حسین‌آباد دفن شود، تا آرام‌گاهش محل استراحت دوستان و دوست‌دارانش باشد. اما بنا به دلایلی، او را در نیشابور، کنار مزار شیخ فریدالدین عطار نیشابوری به خاک سپردند.

 

تقویم زندگی کمال‌الملک

 

  • ۱۲۲۶: تولد محمد غفاری در کاشان
  • ۱۲۳۴: سفر به تهران برای تحصیل
  • ۱۲۳۵: ورود به مدرسه دارالفنون
  • ۱۲۴۲: ورود به دربار به دستور ناصرالدین‌شاه
  • ۱۲۵۵: گرفتن لقب نقاش‌باشی
  • ۱۲۵۸: گرفتن لقب نقاش‌باشی خاص همایونی
  • ۱۲۶۲: ازدواج با زهراخانم
  • ۱۲۶۳: به دنیا آمدن دخترش، نصرت
  • ۱۲۶۷: متهم شدن به دزدی، هنگام کشیدن تابلوی تالار آینه
  • ۱۲۶۹: گرفتن لقب کمال‌الملک از ناصرالدین‌شاه
  • ۱۲۷۲: آغاز به آموختن زبان فرانسه
  • ۱۲۷۳: سفر به اروپا و اقامت در ایتالیا
  • ۱۲۷۴: ورود به پاریس
  • ۱۲۷۶: دیدار با مظفرالدین‌شاه در فرانسه
  • ۱۲۷۷: چاپ زندگی‌نامه کمال‌الملک در روزنامه شرافت، شماره شصت
  • ۱۲۷۷: بازگشت به ایران و گرفتن نشان درجه اول و حمایل سبز مخصوص دربار
  • ۱۲۷۸: سفر به عراق، هم‌زمان با سفر مظفرالدین‌شاه به خارج
  • ۱۲۸۰: بازگشت به ایران و تمارض مصلحتی به سکته
  • ۱۲۸۵: مرگ مظفرالدین‌شاه و خوب شدن سکته استاد!
  • ۱۲۸۷: پیشنهاد تأسیس مدرسه صنایع مستظرفه به دولت
  • ۱۲۹۶: درگذشت پسرش حسین‌علی‌خان
  • ۱۲۹۷: درگذشت همسرش
  • ۱۲۹۸: درگذشت مادرش
  • حدود ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۶: درگیری کمال‌الملک با وزرای معارف دولت وقت
  • ۱۳۰۶: استعفا و آغاز بازنشستگی و اقامت در حسین‌آباد نیشابور
  • ۱۳۰۷: نابینا شدن یک چشم او
  • ۱۳۱۹: درگذشت کمال‌الملک در نیشابور و مدفون شدن در کنار عطار نیشابوری

 

پادکست (نسخه صوتی) زندگینامه کمال الملک

منبع پادکست : پادکست دچار

 

گالری برخی آثار کمال الملک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *